حال پرسش این است که اصولا چگونه میتوانیم آینده را تصویر کنیم؟ آنهایی که برای آینده برنامهریزی میکنند، آیا رویاپردازان هستند یا دانشورزان و در نهایت شاید هم آنها مدیرانی هستند که به جای پیشبینی آینده به ساختن آن میپردازند؟
بیایید نگاهی بیندازیم به آنچه در دنیا در زمینه آیندهپژوهی و آیندهکاوی انجام میشود. بسیاری از مدیران فقط آرزو دارندخواستههایشان را در آینده ببینند، اما هستند خیلیها که برای رسیدن به توانایی دیدن آرزوهایشان در آینده فقط به آرزو کردن بسنده نکرده و کاری میکنند. آنها برای رسیدن به آرزوی بزرگشان آینده را طراحی میکنند و دنیا را با آرزوی محقق نشده خود همراه میکنند. آنها برای این که بتوانند تصویری خود ساخته از دنیای آینده داشته باشند آن را به شیوهای که میخواهند میسازند. شاید معروفترین نمونههای مدرن از این مدیران را بتوان بین مدیران صنعت آیتی و کامپیوتر دید. بیل گیتس و مرحوم استیو جابز نمونههای معروفی از اینگونه مدیران هستند. آنها نهتنها صنعتی برای خود دست و پا کردند و سودهای کلانی از آن بردند، بلکه دنیای آینده آیتی و کامپیوتر را هم به گونهای که خودشان تمایل داشتند، ساختند و به پیش بردند و سودشان را از ساختههای خودشان و بقیه بیرون کشیدند.
اما این همه ماجرا نیست. بسیاری از مدیران میانی قابلیتهای علمی، فنی و اقتصادی این را ندارند که آینده را براساس طرح خودشان پایهریزی کرده و دنیا را با خود همراه کنند. آنها راهحل میانبری را پیدا میکنند. آنها به جای ساختن راه تازهای برای آینده، راههایی را که دیگران خواهند ساخت، حدس میزنند و خود را در مسیر آن قرار میدهند تا شاید بتوانند آینده بهتری برای خود و بسیاری دیگر بسازند. این گروه از افراد (برخی مدیر هستند و برخی دانشمند) را آینده پژوه یا آیندهنگر مینامیم. آیندهنگرها همچون فالگیرهایی هستند که خبر از آینده میدهند. البته نه با شیوههای رمالی و طالعبینی و اسطرلاب و...
آیندهپژوهان نگاهی ژرف به رویدادهای دنیا دارند. آنها حال حاضر دنیا را بخوبی میشناسند و رویدادهای علمی دنیا را دنبال میکنند. آنها میتوانند رابطههای میان علوم و فنون امروزین را بخوبی با هم پیدا کنند و آنها را دنبال کنند. مغز این افراد همچون یک شبیهساز کامپیوتری یا یک ماشین زمان (که در حال حاضر ماشینی خیالی است) حوادث و رویدادهای علمی و فنی را در زنجیره زمانی قرار میدهد تا به پیش رود و آینده آن را با دقتی در خور توجه بازنمایی کند و در نهایت خود را در حکم پیشگوهای مدرن معرفی نماید.
زبان این پیشگوها هم جالب توجه است، برخی از آنها که کلاسیکترینشان هم هستند زبان داستان را انتخاب میکنند. ژولورن را میتوان معروفترین این نوع آیندهنگرها نامید. داستانهای علمی ـ تخیلی یا فانتزیهای علمی یکی از شیوههای بیان این آینده است. برخی از آیندهنگرها این آیندهبینی را با مقالات علمی یا حتی پیچیدهتر به شیوه گزارشهای رمزنگاری شده و محرمانه برای سازمانهای متبوع خود بیان میکنند. آینده، کالایی است گرانبها و آنهایی که به آن تجهیز شوند برنده بسیاری از بازیها خواهند بود. پول، قدرت، ثروت...همه اینها در پیشگویی آینده پنهان شده است.