این مسئله فقط در ورزش ایران مصداق ندارد؛ بلکه در سیاستورزی در ایران نیز به چشم میخورد. سیاستمداری که تا قبل از به دست آوردن پایگاه سیاسی جدید، منتقد شرایط بود و افزایش قیمت دلار را به خاطر تصمیمهای نادرست اشغالکنندگان پایگاه و جایگاه مدیریت اقتصاد کلان میدانست، امروز که آن پایگاه و جایگاه را به دست آورده است، همان رفتار، منش و سخنان مدیران قبلی را تکرار میکند. او زمانی که این طرف میز بود، تحلیلها و توضیحات مدیران قبلی را نابسنده و گمراهکننده میدانست و از آنها میخواست به جای تحلیل، عمل کنند. اما امروز که آن طرف میز است و پایگاه مدیریت اقتصاد را برعهده دارد، همان تحلیلها و تفسیرها را بیان میکند؛ گویی دیگر مسائل مانند زمانی که این طرف میز بود، چندان ساده نیست و هر عاملی در افزایش قمیت دلار تأثیر دارد، به جز پایگاهی که او اشغال کرده است.
این دو مثال نشان میدهد رفتار و کنش انسانها در اغلب موارد جانبدارانه و هوادارانه است. وقتی پایگاه فرد تغییری میکند، نقش متفاوتی از او انتظار میرود و فرد براساس پایگاه و انتظار نقشی متناسب با پایگاه، عمل میکند. افراد در پایگاهها و نقشهای متفاوت، رفتارها و کنشهای متفاوتی دارند. افراد در پایگاه جدید با واقعیتها و شرایطی مواجه میشوند که از آن طرف میز قابل درک و فهم نبود و حالا با چشمانداز جدید روبهرو میشوند که بیشتر هوادار ساختاردهنده پست است تا ورزشکار منتقد. یا درباره سیاستمدار نمیتواند واقعیت ساختاری را که به او پایگاه داده، برملا کند و بیشتر سعی میکند به توضیحات کلی بپردازد. اما آیا ممکن است فردی که در پایگاه و جایگاه بالایی قرار دارد، رفتار و کنش منتقدان و معترضان را با تصمیمهای نادرست پاسخ ندهد، مثلا ورزشکار منتقد را از تمرینکردن محروم نکند؟
منبع : سرمقاله روزنانه شرق - حمزه نوذری استاد دانشگاه